کتاب Red White & Royal Blue اثر Casey McQuiston
وقتی بچه بودم، کتاب هایی می خواندم که انگار زندگی من به آن وابسته است. رمانهای بورلی کلیری، ال. فرانک باوم، و لورا اینگالز وایلدر برای من مانند هوا، آب و سرپناه بودند: برای عملکرد اساسی ضروری بودند. وقتی بزرگتر شدم، از نویسندگانی مانند لوئیس لوری و شارون کریچ فارغ التحصیل شدم، اگرچه نویسنده مورد علاقه من (به طور طبیعی) جی کی رولینگ بود. پس از انتشار سومین رمان هری پاتر ، نامه ای از طرفداران رولینگ نوشتم. او شخصاً به نگرانی های من در مورد سرنوشت شخصیت های خاص پاسخ داد. (او اصرار کرد: «من به کسی نمیگویم که قرار است بمیرد، اما میخواهم به شما اطمینان دهم که من نیز به شدت عاشق هرمیون هستم.»
در آن روزها، خواندن چیزی بود که من به طور خودکار انجام می دادم، با لذتی بی فکر. نیازی به تلاش نداشت من هرگز به شماره صفحه توجه نکردم.
وقتی نوجوان شدم همه چیز تغییر کرد. من هنوز عاشق کتاب های هری پاتر بودم ، اما تعداد کمی از رمان های دیگر توجه من را به همان شدت جلب کردند. تا حدودی این تابع سن بود – حالا که بزرگتر شده بودم، مشتاق بودم که هویت های مختلف را امتحان کنم: بچه تئاتر، نوازنده فلوت. اما خود کتابها نیز با تغییر عادتهای خواندن من ارتباط داشتند. من معادل 14 ساله خانم پیگل-ویگل را میخواستم : رمانی سرگرمکننده، خوش ساخت و به طور مبهم با تجربه زندگی من به عنوان یک دبیرستانی آرام و عصبی که هنوز متوجه نشده بود که همجنسگرا است. اگر چنین رمانی وجود داشت، نمی توانستم آن را پیدا کنم.
مطمئناً، در این سالها از چند کتاب بزرگسالان لذت بردم – استخوانهای دوستداشتنی ، میدانم این خیلی درست است – اما گذراندن آنها مستلزم تلاش بیشتری نسبت به مطالعه بود. این بود که چیزی از عناوین YA که با آنها روبرو شدم، که تصوراتی از جهان ارائه میکردند، بیان نمیکرد.
از بچگی، کتاب تنهایی ام را کم کرده بود. حالا فقط آن را برجسته کردند.
مواجهه با کتابی مانند Red White & Royal Blue – Red White & Royal Blue ( کتاب قرمز، سفید و آبی سلطنتی ) در دبیرستان چه معنایی دارد؟ خیلی زیاد، من شک دارم. اولین رمان کیسی مک کویستون برای نوجوانان عرضه نمی شود و محتوای جنسی آن احتمالاً باعث ناراحتی بسیاری از والدین می شود. و با این حال، در حین خواندن این رام کام محرک و پر هیجان، نمیتوانستم تصور نکنم که جوانترم چقدر ممکن است از آن لذت برده باشد – چگونه این کتاب مجموعهای از کتابها را نشان میدهد که ممکن است به پر کردن خشکسالی ادبی من کمک کنند. بلوغ.
Red White & Royal Blue ( کتاب قرمز، سفید و آبی سلطنتی ) مربوط به یک رقابت عاشقانه بین شاهزاده ولز و اولین پسر ایالات متحده است. الکس کلرمونت دیاز، که مادرش برای دومین دوره ریاست جمهوری نامزد می شود، تیزبین، پرشور و مشتاق است تا حرفه سیاسی خود را آغاز کند. شاهزاده هنری (نام کامل: هنری جورج ادوارد جیمز فاکس-مونچریستن-ویندزور) بسیار سنجیده تر و محافظت شده تر است – عاشق جین آستن با لبخند “ساخته شده برای چاپ روی پول.
اگرچه مردان جوان خوشتیپ رمان را با نفرت از یکدیگر شروع میکنند، اما وقتی شاهزاده هنری الکس را در یک شب برفی در باغ کندی میبوسد، رابطه آنها تغییر میکند. هنری همجنسباز است و این را میداند، اما الکس همیشه خود را مستقیم میدانست. با این حال، احساسات او نسبت به هنری به او دلیلی برای تجدید نظر می دهد و به زودی او به عنوان دوجنسه ظاهر می شود.
آنچه در ادامه میآید نوعی مداخلهی عجیب و غریب برای دوران ترامپ است، رمانی که فانتزیهای سیاسی آن به اندازه داستانهای رمانتیک آن برجسته است. در اینجا، پیوند در کاخ کنزینگتون کمتر از ایده رئیسجمهوری است که با وقار رفتار میکند. و اگرچه تماشای هنری و الکس که زیر تابلوی الکساندر همیلتون یکدیگر را ویران می کنند لذت بخش است، اما برای اشغال دنیایی تخیلی که در آن تخصص، حقیقت و مهربانی دارای ارزش سیاسی هستند، لذت بخش است. همانطور که محافظهکاران توییتر میگویند، «لیبرالهای آینده میخواهند» و Casey McQuiston ( کیسی مک کویستون ) اینجاست تا به شما بگوید که واقعاً با شکوه است.
شاید لذیذترین عنصر خارق العاده کتاب غیبت مبارک دونالد جان ترامپ باشد. در این واقعیت جایگزین، پس از به دست آوردن ریاست جمهوری در سال 2016، مادر الکس خود را در یک کمپین انتخاباتی شدید با یک سناتور جمهوری خواه از یوتا می بیند. (ناگفته نماند که رئیس جمهور کلرمونت – متفکر، همدل، اصولگرا – یک دموکرات است.) Casey McQuiston ( کیسی مک کویستون ) همچنین در بسیاری از فانتزی های سیاسی دیگر افراط می کند: در اینجا، رسوایی ها در واقع تأثیر می گذارند. تگزاس در حال بازی است. و رهبران جمهوری خواه معمولاً منفور هستند و نه روانی. در پشت داستان آگاهی افسردهکنندهای است که همه اینها تخیلی هستند – اینکه امثال بیل بار میتوانند با قاطعیت بر سر دموکراسی قدم بگذارند و مطلقاً هیچ عواقبی را متحمل نشوند – اما نیروی لذت بخش داستان بیشتر این ابرهای سیاه را دور نگه میدارد. در صفحه،
البته، چشمانداز سیاسی رمان، زمینهای برای بررسی فوریتر است: توسعه روابط الکس و هنری. با داغ شدن اوضاع بین دو مرد جوان، مخفی نگه داشتن رابطه شان برای آنها اهمیت بیشتری پیدا می کند. پرزیدنت کلرمونت کمپین فشرده ای برای انتخاب مجدد دارد و نیازی به انحراف حواس پرتی رسوایی «روابط بین المللی» ندارد (به همان اندازه که از پسرش حمایت می کند). به سهم هنری، کاخ باکینگهام به وضوح اعلام کرده است که او باید به عنوان یک دگر جنس گرای خون سرخ ظاهر شود. یک ملکه در خانواده سلطنتی بیش از اندازه کافی است، بسیار متشکرم.
رابطه هنری و الکس در نهایت در معرض دید عموم قرار می گیرد و این دو مرد باید با این اتفاق کنار بیایند. آیا آنها حاضرند جان خود را به عنوان جان خود بگیرند؟ یا آنها به اجرای نمایش ادامه می دهند و عاشقانه خود را پشت درهای بسته و زرهی انجام می دهند؟
مک کیستون در موقعیت سازی حضور الکس و هنری در صحنه جهانی، کمی کنش گری ادبی حیله گرانه انجام داده است. تله های سیاسی داستان خطر همجنسگرا یا دوجنس گرا بودن را تشدید می کند و آن را کاهش میدهد: زمانی که عوامل سیاسی با فریادهایی مانند: «در این دولت DEFCON 5 همجنسگرا میشویم، جایی برای شرم یا محاسبات دردناک بینخانوادگی وجود ندارد. ” در اینجا، پنهان شدن از خبرنگاران و جعل روابط مستقیم برای ستون های شایعات، به عنوان یک اغراق سرگرم کننده از زندگی در گنجه عمل می کند – و در این اغراق، Casey McQuiston ( کیسی مک کویستون ) روند بیرون آمدن قدرت سرکوبگر خود را کاهش می دهد. با توجه به دیدگاه او، بیرون آمدن سخت است، اما همچنین نوعی انفجار است – فقط یک فرار دراماتیک در کتابی پر از آنها.
نه این که یک خواننده معمولی هر یک از اینها را از رمان دریافت کند. Red White & Royal Blue ( کتاب قرمز، سفید و آبی سلطنتی ) هیچ جاه طلبی ندارد که یک اثر داستانی جدی باشد. نوشته، اگرچه عمدتاً محجوب است، اما می تواند صریح و بیش از حد تأکیدی باشد. شخصیت ها همیشه چیزها را “احمقانه” می نامند تا ابراز محبت جنگ طلبانه خود شوند: “او در عشق احمقانه و غیرقابل تحملی است”. “او از روشی خوشش می آید که یک مصوت احمق با لهجه او پیچ می خورد.” در یک نقطه، الکس هنری را «یقه احمقانه چوگان احمقانه اش میگیرد و دهان احمقش را می بوسد».
و اگرچه رابطه جنسی سرگرم کننده است، اما به کلیشه نیز می افتد. یک رویارویی در کمد ذخیره سازی ویمبلدون – که Casey McQuiston ( کیسی مک کویستون ) آن را «دور»، «زشت» و، بله، «احمقانه» توصیف می کند – آنقدر خوب است که «الکس ممکن است بمیرد» اگر متوقف شود. رقابت اولیه بین هنری و الکس خیلی زیاده روی شده است، و به نظر می رسد که وعده «خوشبختانه همیشه» در پایان به دست نیامده است. کتاب
و با این حال: چه کسی به جهنم اهمیت می دهد؟ من نه، مطمئناً. در واقع، بخشی از لذت کتاب در تمایل بی عیب آن به متعارف بودن است – همه اینها در حالی است که روش غیر متعارف انتخاب دو مرد را به عنوان نقش اول رمانتیک اصلی می پذیرد. چقدر رضایت بخش است که Casey McQuiston ( کیسی مک کویستون ) را کهن الگوهای موجود برای مردان همجنس گرا و دوجنس گرا گسترش دهد: در دنیای او، ما می توانیم مانند بریجت جونز یا کری برادشاو یا حتی الیزابت بنت، سرگرم کننده، بیهوده و پرهیجان باشیم. ما نیز میتوانیم زیر باران دل شکستگی ها، له کردن ها و رویارویی های مضحک داشته باشیم. و اگر، در Red White & Royal Blue ( کتاب قرمز، سفید و آبی سلطنتی ) ، چیزی احمقانه و بدون کالری در مورد آن عملکرد وجود دارد، پس همینطور باشد: برابری یعنی دسترسی به هر نوع روایت، از سنگین تا بیهوده.
برای من، همین اصرار ناگفته بود که Red White & Royal Blue ( کتاب Red White & Royal Blue ( کتاب قرمز، سفید و آبی سلطنتی ) ) را چنان عجله کرد – و بخشی از چیزی که باعث شد آرزو کنم در جوانی این کتاب در دسترس من بود. در آن زمان، من تشنه یک کتاب سرگرم کننده و خواندنی بودم که با تعجب غوغایی در دل من صحبت کند. کتابی که اجازه می دهد بیرون آمدن سخت باشد اما پایانبخش نباشد. کتابی که نشان میدهد ممکن است دو مرد جوان در رابطه ای واقعی، سرگرم کننده و پیچیده باشند که من در کتابخانه یا مالتی پلکس با آن روبرو شدم. Red White & Royal Blue ( کتاب قرمز، سفید و آبی سلطنتی ) با این گرسنگی صحبت می کند. از افراد عجیب و غریب به کلیشه های جذاب کمدی رمانتیک استقبال می کند. کتاب
بعد از دبیرستان دوباره به سراغ کتاب رفتم. در آن زمان من آنقدر بزرگ شده بودم که بتوانم از آثار نویسندگانی مانند جوآن دیدیون و ویلیام استایرون قدردانی کنم – نویسندگانی که من را طوری تغییر دادند که زمانی رولد دال و جی کی رولینگ من را تغییر دادند. من شروع به بازسازی کتابخانهام کردم و آن را از یک آپارتمان در شهر نیویورک به آپارتمان دیگر در جعبههای شیر سفید و جعبههای مقوایی یو پی اس حمل کردم. روی فرشم دراز کشیدم و خاطرات، رمانها و مجموعههای مقالهها را ورق زدم، احساس پیری کردم، اما در عین حال به شیوهای ابتدایی و اساسی با آن خود جوانتر پیوستم. من برگشته بودم. کتاب
و با این حال، چقدر دلم میخواهد چند کتاب داشته باشم تا از «بچههای جعبهای» تا « آنا کارنینا » با من بگذرد . چقدر ای کاش هیچ وقفه ای وجود نداشت، هیچ وقفه ای از آن چیز خاص و نامشخصی که بهترین کتاب ها با ما انجام می دهند وجود نداشت.
خوش شانسی برای بچه های امروز، لازم نیست وجود داشته باشد.
نقد و بررسیها0
هنوز بررسیای ثبت نشده است.