کتاب The Song of Achilles | آواز آشیل نوشته مادلین میلر، نویسنده پرفروش Circe، کتابی زیبا، دلربا و نفس گیر است. این بازگویی خیره کننده، عمیقاً تکان دهنده و کاملاً منحصر به فرد از افسانه نیمه خدای یونانی آشیل و جنگ تروا است. کتاب میلر از داستانهای بسیار کهن، یک اثر ادبی مدرن را ارائه میکند که یک ماجراجویی پر از اکشن را به همراه دارد که احساسات قابل لمسی را در خود دارد. یک داستان عاشقانه ویرانگر و یک نبرد قادر مطلق بین خدایان و پادشاهان یونانی، شهرت جاودانه و قلب انسان، صلح و شکوه – آهنگ آشیل ، در واقع، یک شاهکار ادبی شگفت انگیز است.
با اینکه عنوان کتاب « کتاب The Song of Achilles | آواز آشیل » است، اما اصلاً متعلق به آشیل نیست. کل رمان منحصراً از طریق دیدگاه اول شخصیتی روایت میشود که هم در کنش «ایلیاد» هومر نقش اساسی دارد و هم به طرز عجیبی سایهدار است: پاتروکلوس، همراه بلندپایه آشیل. این واقعیت بازگویی میلر را از چندین رسانه دیگر متمایز می کند.
خلاصه کتاب The Song of Achilles | آواز آشیل
آواز آشیل با پاتروکلوس، یک شاهزاده بی دست و پا یونانی آغاز می شود که به دلیل متوسط بودنش، باعث ناامیدی پدرش، پادشاه Menoetius شد. وقتی نه ساله شد، منوتیوس او را به عنوان خواستگاری برای ازدواج هلن به اسپارت می برد. کت و شلوار پاتروکلوس به ناچار رد می شود و هلن شوهرش منلائوس را انتخاب می کند. بقیه خواستگارها موظفند برای محافظت از ازدواج هلن سوگند یاد کنند.
هنگامی که پاتروکلوس به طور تصادفی پسری اصیل زاده را می کشد، پدرش او را به Phthia تبعید می کند، جایی که او شروع به زندگی در دربار پادشاه پلئوس می کند. در آنجا او با پسر پلئوس، آشیل فوق بشر دوست می شود و عاشق او می شود. به طرز شگفت انگیزی در چشم پاتروکلوس، آشیل عشق خود را برمی گرداند و دو پسر با هم به مردان جوان ماهری تبدیل می شوند که عشق پرشور به یکدیگر دارند.
سپس خبر می رسد که هلن اسپارتی ربوده شده است. پاتروکلوس تعهد دفاع از ازدواج هلن را به خاطر می آورد. او همچنین پیشگویی را می داند که آشیل هرگز از تروا باز نخواهد گشت: سرنوشت او این است که در آنجا بمیرد. پاتروکلوس از وحشت زندگی پس از مرگ آشیل می ترسد:
پاتروکلوس که بین عشق و ترس برای دوستش سرگردان است، هنوز با آشیل به تروا سفر می کند. با پیوستن به نیروهای یونانی، درگیری ها بین آشیل و آگاممنون تشدید می شود. در نتیجه آشیل خود و نیروهایش را عقب نشینی می کند. پاتروکلوس دلسوز که از تلفات بعدی یونانی ها مضطرب است، با پوشیدن زره اشیل به تدبیری می پردازد و جای او را در جنگ می گیرد. او یکی از قوی ترین جنگجویان تروا را می کشد، اما به زودی توسط هکتور کشته می شود.
پس از مرگ پاتروکلوس، آشیل دیوانه از غم و اندوه به جنگ باز می گردد و در نهایت هکتور را بی رحمانه می کشد. با ادامه جنگ، آشیل چندین تروجان برجسته را می کشد تا اینکه سرانجام توسط پاریس کشته می شود. این رمان با نگاه پاتروکلوس به گور او و آشیل، و پیوستن دوباره با آشیل در جهان اموات به پایان می رسد.
نقد و بررسیها0
هنوز بررسیای ثبت نشده است.